تلألؤ امید
دو شنبه 7 ارديبهشت 1394برچسب:, :: 18:35 :: نويسنده : sm.rezaei ヽ``、ヽ``、☁ヽ`、ヽ、ヽ`☁`、ヽ、、ヽ、``、ヽ、、ヽ、 ヽ、 لطفا هر گونه شنبه 5 ارديبهشت 1394برچسب:, :: 18:43 :: نويسنده : sm.rezaei
بیا دعا کنیم برای آن کودکی که در آن سوی پهناور زمین امشب را گرسنه خواهد خوابید.
و برای آن بیماری که فردایش را کسی امیدوار نیست.
دعا کنیم برای مادری که برای آخرین بار فرزندش را از زیر قرآن... و پشت سرش آب... و دعا کرد حضرت زینب(س) قبولش کند و فردا همسایه ها عکس سر بریده پسرش را برایش آوردند.
و برای دختری یمنی که وقتی دست دو برادر کوچکش در دستش بود زیر آوار دنبال جسد مادر و پدرش میگشت.
و برای زنی که دیر به بیمارستان رسید و خودش و کودش در کوره راه های افغانستان جان سپردند.
و برای دختری که به خاطر شیعه شدنش در اتاق حبس شد و یک هفته بعد دوستانش برای سنگ مزارش گل آوردند.
و برای کسی که خوشبخت است ولی این را نمی داند... این را نمی فهمد...
سه شنبه 1 ارديبهشت 1394برچسب:, :: 21:56 :: نويسنده : sm.rezaei چشمهايت فرات دلتنگي اشکهايت تلاطم غمهاست حال و روز دل شکستهی تو از نگاه غريب تو پيداست ** اي غريب مدينهی دوم مرد خلوت نشين سامرّا التماس هميشهی باران حضرت عشق التماس دعا ** کوچهی خاکي محلهی غم در غرور از حضور سادهی توست ولي افسوس شرمگين تو و پاي پر پينه و پيادهی توست ** آه آقا تو خوب مي داني که دل بيقرار يعني چه پشت دروازه هاي شهر ستم آن همه انتظار يعني چه ** چه به روز دل تو آوردند رمق ناله در صدايت نيست بگو اي نسل كوثر و زمزم بزم شوم شراب جايت نيست ** بي گمان بين آن همه غربت دل تنگ تو نينوائي شد روضه هاي كبود طشت طلا در نگاه ترت تداعي شد ** آري آن لحظه ماتم قلبت بي کسي هاي عمه زينب بود قاتلت زهر کينه ها ، نه نه ! روضهی خيزراني لب بود ** در عزاي تو حضرت باران که گريبان آسمان چاک است نه فقط چشم هاي ابري ما روضه خوانت تمام افلاک است
دو شنبه 31 فروردين 1394برچسب:, :: 16:59 :: نويسنده : sm.rezaei مناسبت های ماه رجب المرجب در یک نگاه! اول رجب: ولادت حضرت امام محمد بن علی الباقر (علیهما السلام) دوم رجب: ولادت حضرت امام علی بن محمد الهادی (علیهما السلام) سوم رجب: شهادت حضرت امام علی بن محمد الهادی (علیهما السلام) چهارم رجب: شب لیلة الرغائب یا شب آرزوها که 12 رکعت نماز بسیار بسیار با فضیلت دارد (برابر با اولین شب جمعه ماه رجب- از این نماز فراموش نشود) دو شنبه 31 فروردين 1394برچسب:, :: 15:41 :: نويسنده : sm.rezaei اومد پیشم حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه گفت: حاج آقا یه سؤال دارم که خیلی جوابش برام مهمه گفتم: چشم اگه جوابشو بدونم خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم گفت: من رفتنی ام! گفتم :یعنی چی؟ گفت: دارم میمیرم گفتم: دکتر دیگه ای، خارج ازکشور؟ گفت: نه همه اتفاق نظر دارند، گفتند خارج هم کاری نمیشه کرد. گفتم: خدا کریمه، إنشاءالله که بهت سلامتی میده با تعجب نگاه کرد و گفت: اگه من بمیرم خدا کریم نیست؟ فهمیدم آدم فهمیده ای هست! گفتم: راست میگی، حالا سؤالت چیه؟ گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم از خونه بیرون نمیومدم، کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتند آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه، سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم، بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم، ماشین عروس که میدیدم از ته دل شاد میشدم ودعا میکردم، گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم وبدون اینکه حساب و کتاب کنم کمک میکردم، مثل پیرمردا برای همه جوانان آرزوی خوشبختی میکردم. الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد حالا سؤالم اینه که من بخاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن رو قبول میکنه؟ گفتم: بله، اونجور که یاد گرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدن شون واسه خدا عزیزه... آرام آرام خداحافظی کرد و تشکر، داشت میرفت گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟ گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!!! یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟ گفت: بیمار نیستم!!! هم کفرم داشت در میومد و هم از تعجب داشتم شاخ دار میشدم گفتم: پس چی؟ گفت: فهمیدم مُردنی ام، رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم گفتند: نه، گفتم خارج چی؟ و باز گفتند: نه! خلاصه حاجی ما رفتنی هستیم زمانش فرقی داره مگه؟ باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد...!
دو شنبه 31 فروردين 1394برچسب:, :: 15:22 :: نويسنده : sm.rezaei خدایا این عزت برای من کافیست که بنده تو باشم. و این فخر برای من کافیست که تو خدای من باشی. تو آنگونه ای که من دوست دارم. پس من را آنگونه کن که تو دوست داری. درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان تلألؤ امید و آدرس talaloeomid.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. نويسندگان
|
||||||||||||||||
![]() |